Saturday 18 October 2008

مرگ رنگ


رنگي كنار شب بي حرف مرده است.مرغي سياه آمده از راههاي دورمي خواند از بلندي بام شب شكست.سرمست فتح آمده از راه اين مرغ غم پرست.در اين شكست رنگ از هم گسسته رشته هر آهنگ.تنها صداي مرغك بي باك گوش سكوت ساده مي آرايدبا گوشوار پژواك.مرغ سياه آمده از راههاي دوربنشسته روي بام بلند شب شكست چون سنگ ، بي تكان.لغزانده چشم رابر شكل هاي درهم پندارش.خوابي شگفت مي دهد آزارش:گل هاي رنگ سر زده از خاك هاي شب.در جاده هاي عطرپاي نسيم مانده ز رفتار.هر دم پي فريبي ، اين مرغ غم پرست نقشي كشد به ياري منقار.بندي گسسته است.خوابي شكسته است.روياي سرزمين افسانه شكفتن گل هاي رنگ رااز ياد برده است.بي حرف بايد از خم اين ره عبور كرد:رنگي كنار اين شب بي مرز مرده است
سهراب سپهری.

No comments: